محدودم وجسم، متناهی.
بین ما دیوار است.
معشوق من در زمین جسم من،
ز درد تنهایی و فراق می نالد
بین ما فاصله هاست
فرسنگ هاست.
کو دستی که فاصله ها را بردارد
دیوارها را پایین بیاورد
و پرده ای بین مان بیاویزد.
معشوق من مرا از خودم بگیر و
حجاب ها بردران.
حدیث هستی...برچسب : نویسنده : saeffa1391o بازدید : 3
سرد و
تیره.
پریده وز خوابی دوشین
سقف اتاق را نظاره میکنی
که انعکاس درون توست
و چون به درون خویش به نظاره بنشسنی دنیا را،
پر اختلاط و
گرم و
روشن.
بوی خدا همه جا را پر کرده است.
برچسب : نویسنده : saeffa1391o بازدید : 69
لاشخورها در تکاپو.
وان طرف در گودی جنگل کفتار پیر می نالد !.
برچسب : کفتار, نویسنده : saeffa1391o بازدید : 44
در افق رو به غروب
و شفق رو به پگاه
چونان کاروانی خسته زجای می خیزم و
گرد راه می تکانم.
در آن دم که تمام هستی ام زمویی آویزان شده
معلق بر لبه پرتگاهی
به سان ریشه ی هرز یکی درخت
رشته ی صبر را می چسبم و
رو در روی افق به پیش می روم.
برچسب : نویسنده : saeffa1391o بازدید : 54
پابند شده ام با زنجیر،
اما کانگورو وار می پرم
مسیر طولانیست
اما میرسم.
برچسب : نظریه,چامسکی,گفتاردرمانی, نویسنده : saeffa1391o بازدید : 45
همچنان بر مدار خویش.
من اما پیوسته درآویزم
به کوبیدن میخی پولادین بر سنگی خارا.
ضرباتم همگن تر و وزین تر شده است،
تحولی دمیدن گرفته است.
برچسب : امید, نویسنده : saeffa1391o بازدید : 74
از برای گلوله های داغی که ارمغانم می رسد.
و جگرم پاره پاره
قلبم خونین و
پگاه در منظر چشمانم تاریک.
اما امید اینکه لحظه ی جاودانه ی وصال نزدیک است
لحظه ای بر جای می ایستاندم
که به فراپشت ننگرم و
روبروی خویش را تا امتداد افق
چونان شعاع نور تابنده ای دنبال کنم. 11.10.95
برچسب : نویسنده : saeffa1391o بازدید : 11
همچنان بر مدار خویش.
من اما پیوسته درآویزم
به کوبیدن میخی پولادین بر سنگی خارا.
تحولی احساس می شود
ضرباتم همگن تر و وزین تر شده است.
حدیث هستی...برچسب : امید,امید دانا,امید علومی,امید کوکبی,امید جهان,امید حاجیلی,امید زندگانی,امید معماریان,امید ابراهیمی, نویسنده : saeffa1391o بازدید : 41
برچسب : نظریه ویگوتسکی و چامسکی,تفاوت نظریه چامسکی و ویگوتسکی, نویسنده : saeffa1391o بازدید : 47